کد مطلب:27810 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:236

گزارش و سنجش












ما بارها به هنگام گزارش متون حدیثی مرتبط با فضایل علوی آورده ایم كه فضیلت ستیزی و تلاش برای زدودن فضایل علی علیه السلام از صفحه تاریخ وصفحه ذهن انسان ها، به انگیزه های مختلف و علل گوناگون، جریان همیشگی حق ستیزان بوده است.

از جمله كسانی كه این نغمه ناموزون را درباره آن همه فضیلت های سترگْ سر داده و كوشیده است تا «فضیلت بودن» خوابیدن مولا بر بستر پیامبر خدا را انكار كند و از پرتو خیره كننده آن به پندار باطل خود بكاهد، عمرو بن بحر جاحظ (م 255 ق) است. او در نگاشته خُرد خود، العثمانیة، نوشته است:

این كار او، طاعتِ بزرگی نیست؛ چون نقل كرده اند كه پیامبرصلی الله علیه وآله به علی فرمود: «بخواب كه گزندی به تو نمی رسد».[1].

ابن تیمیه نیز كه در تلاش برای كم سو ساختن فضایل علی علیه السلام و آل اللَّه، از هیچ كوششی دریغ نمی ورزد، بر این افزوده است كه:

علی از طریق دیگری نیز می دانست كه كشته نمی شود؛ زیرا پیامبرصلی الله علیه وآله به وی گفته بود كه فردا در جایگاه معیّنی اعلام كند هر كس نزد محمّد امانتی دارد، بیاید و بازگیرد. او از این مأموریت، به خوبی دریافته بود كه گزندی به وی نمی رسد.[2].

و اینك سخن ما با این دو:

1. چنان كه در متن كتاب، منابع بسیاری را آوردیم، نزول آیه «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَآءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفُ م بِالْعِبَادِ»[3] در شأن علی علیه السلام[4] و برای نشان دادن عظمت این حادثه بوده و این، هیچ گونه تردیدی را برنمی تابد.

بدین سان، خداوند، كار علی علیه السلام را «شِراء نفس (جانبازی)» می داند و فرشتگان را به دیدن این «ایثار» شگفت، فرا می خواند؛ ولی جاحظ و ابن تیمیه، اجتهاد در مقابل نص كرده اند و آن را «شراء نفس» نمی شمرند و به بهانه واهی این كه علی علیه السلام پیش تر می دانست كه گزندی به او نخواهد رسید، فضیلت بودن آن را انكار می كنند!

2. جمله «آنان نمی توانند گزندی به تو برسانند» كه دستاویز این دو نفر شده است، در بیشتر منابع مهمّ تاریخی - كه بدانها اشاره شد -، نیامده است و در منابع شیعی نیز این جمله نیست و آوردیم كه این جمله را پیامبر خدا بعد از ماجرای آن شب وپس از آن كه در غار به علی علیه السلام توصیه كرد تا امانت ها را باز گردانَد، گفته است.

بدین سان، كلام اسكافی معتزلی استوار است كه در این باره و در نقد كلام جاحظ نوشته است:

این سخن، دروغ محض و تحریف حقیقت و افزودن چیزی از خود بر روایت است.[5].

3. چنان كه پیش تر آوردیم، این عبارت و نیز امر به ادای امانت ها را پیامبر خدا بعد از حادثه و در یكی از شب های اختفای در غار، به مولاعلیه السلام فرموده است. شیخ طوسی رحمه الله، این بخش از ماجرا را این گونه گزارش كرده است:

... پس پیامبرصلی الله علیه وآله به علی علیه السلام فرمان داد و علی علیه السلام بهای شتران را به ابو بكر داد. سپس [پیامبرصلی الله علیه وآله] به علی علیه السلام درباره حفظ عهد و پیمان و ادای امانت هایش سفارش كرد... و فرمود: «آنان از اكنون [تا آن گاه كه بر من درآیی]، نمی توانند هیچ گزندی به تو برسانند».[6].

4. بر اساس برخی از گزارش های تاریخی، چون مشركان در بامداد بر خانه هجوم بردند و علی علیه السلام را در بستر دیدند و نقشه شوم خود را نقش بر آب یافتند، با علی علیه السلام درگیر شدند و پیش از آن، بارها علی علیه السلام را در بستر، با سنگ زدند. اسكافی می نویسد:

... و اگر این درست بود، هیچ گزندی به او نمی رسید. در حالی كه اجماع است كه كتك خورد و تا پیش از آن كه بدانند او كیست، با سنگ، وی را زدند تا آن جا كه از درد به خود پیچید و آنان به وی گفتند: ما دیدیم كه از درد به خود می پیچی، در حالی كه ما به محمّد سنگ می زدیم و او به خود نمی پیچید.[7].

طبری نیز نوشته است:

بر سرش فریاد كشیدند و كتكش زدند و او را به مسجد الحرام بردند و ساعتی در آن جا زندانی اش كردند و سپس رهایش كردند.[8].

علی علیه السلام خود نیز در گفتاری به این درگیری اشاره كرده و فرموده است:

و به من فرمان داد كه در خوابگاهش بخوابم و با جانم از او محافظت كنم. پس به سرعت و از سرِ اطاعت و شادمانیِ این كه به پای او كشته می شوم، به این امر، مبادرت كردم.[9].

و روشن تر از همه آنچه آوردیم، اشعار ارجمند خود مولا در وصف این فضیلت والاست:

با جانم بهترین كسی را كه بر ریگزار قدم گذارده است، حفظ كردم

و گرامی ترین كسی را كه گِرد كعبه و حجر اسماعیل، طواف كرده است.

فرستاده خدا بیم آن داشت كه با او نیرنگ كنند

اما خدای بخشنده او را از نیرنگ نجات داد.

و پیامبر خدا شب را ایمن و آسوده در غار به سر برد

محافظت شده و در حراست و استتار الهی.

و شب، مشركان را می پاییدم و گمان نمی بردند كه من هستم

و خود را آماده كشته شدن و اسارت كرده بودم.[10].

امام علیه السلام در این اشعار صریح و روشن، دلیل حضور خود در بستر پیامبر خدا را آمادگی برای كشته شدن، اسارت وفداكاری در جهت محافظت از جان پیامبر خدا اعلام كرده است.









    1. شرح نهج البلاغة: 262/13.
    2. منهاج السنّة: 116/7.
    3. بقرة، آیه 207.
    4. ر. ك: ج 8، ص 48 (آن كه جان خود را برای خشنودی خدا می فروشد).
    5. شرح نهج البلاغة: 263/13.
    6. الأمالی، طوسی: 467 و 1031/468.
    7. شرح نهج البلاغة: 263/13.
    8. تاریخ الطبری: 374/2، الكامل فی التاریخ: 516/1، تاریخ الخمیس: 325/1.
    9. الخصال: 14/2، بحار الأنوار: 7/46/19.
    10. المستدرك علی الصحیحین: 4264/5/3، تذكرة الخواصّ: 35، الغدیر: 48/2.